جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت


 
  • پیام به هجدهمین دورۀ همایش «حکمت مطهّر»
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»

  • -->

    اعتقادات / اندیشه‌های ناب/فضائل و قیام امام حسین(ع) / متن کتاب
    عزاداري و سياه‌پوشي

    121.‌ حكمت عزاداري براي ائمّۀ هدي(ع)، خصوصاً امام حسين(ع) چيست؟

    اقامۀ عزا براي ائمّۀ هدي(ع) و مخصوصاً حضرت سيّدالشّهداء(ع)، استمرار حركت بزرگي است كه شهادت آن بزرگواران و نيز جريان غم‌انگيز اسارت آل‌الله(ع) هم، در همان روند بوده و آن حركت عبارت است از عدالت‌خواهي و قيام براي اقامۀ قسط و اجراي دستورات الهي و فرياد عليه ظلم و تعدّي به حدود الهي؛ بدين جهت عزاداري که ادامۀ شهادت و اسارت است، شعار تشيّع و يكي از نمادهاي بزرگ شيعه‌گري است كه همراه با شعور و عبرت و درس‌آموزي است.

    122.‌ هدف از تشكيل هيئت، دسته‌هاي عزاداري، سياه‌پوش كردن شهر و برقراری جلسات نوحه‌سرائی و مدّاحی چيست؟

    كلّيۀ اين موارد، مصاديق ضروري عزاداري است و از اين جهت از افضل اعمال و حتّي واجب كفايي است و چنان‌كه گفته شد، شعار تشيّع و رمز حيات و استمرار شيعه است. حضرت امام حسين(ع) موجي را در كربلا ايجاد كردند و عيال امام حسين(ع) آن موج را سرتاسري كردند و تأكيد بر عزاداري، براي ابقای آن موج است؛ بنابراين براي بقاي تشيع، عزاداري، نوحه‌سرائي و مدّاحي، بهترين چيزها است.

    123.‌ آيا اصل عزاداري و سوگواري براي ائمّۀ هدي(ع) و امام حسين(ع) مورد تأييد شرع مقدّس مي‌باشد يا خير؟ آیا اهل‌بیت(ع) خود به عزاداری اهتمام داشته‌اند یا عزاداری در قرون بعد، وارد تشیّع شده است؟

    عزاداري براي حضرت سيّدالشّهداء(ع) از افضل اعمال و قُربات الهي است، بلكه واجب كفايي است و مورد تأكيد نبيّ‌‌اكرم(ص) و حضرات ائمّۀ هدي(ع) بوده است و اساساً اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع)، عزاداری را به شیعیان آموخته‌اند. خود آن بزرگواران بر برپایی جلسات عزا برای شهدای کربلا و گریه و ندبه برای آنان، اهتمام و تأکید داشته‌اند.[1]

    124.‌ چه فوائد و اثراتي بر عزاداري امام حسين(ع) و زيارت ايشان مترتّب است؟

    عزاداري‌ها، رمز بقاء تشيّع است. اگر در طول تاريخ عزاداری‌ها نبود، الان تشیّع نبود. علاوه بر اثر مهمّ احياي تشيّع، فوايد ديگري نيز در روایات براي گریه و عزاداري بيان شده است از جمله: آمرزش گناهان، ثواب فراوان، عاقبت به‌خيري، استجابت دعا، ایمنی از عذاب و سختی‌های قیامت و... [2]

    125.‌ چگونه مي‌توان منهيّات نبيّ اکرم(ص) از گريه‌کردن بر ميّت، داد و فرياد، پاره کردن لباس، خراشيدن صورت و لطمه‌زدن را با عزاداري امام حسين(ع) که در آن برخي بلندبلند گريه مي‌کنند يا يقۀ خود را پاره مي‌کنند يا به صورت خود لطمه مي‌زنند، جمع کرد؟

    عزاداري براي اباعبدالله الحسين(ع) شعار شيعه و از افضل اعمال و قُربات الهي است که در روايات فراواني، بر آن تأکيد شده است. البته از کارهاي غیرمتعارف و از کارهايي که مورد تأييد شرع مقدّس نيست و موجب وهن تشيّع و عزاداري است، مانند خراشيدن صورت، ضرر و لطمه رساندن به بدن و نظایر آنها، بايد پرهيز کرد.

    126.‌ عزاداري و سوگواري در فرهنگ اسلامي تا چه اندازه و به چه كيفيّتي مجاز شمرده شده است؟

    بايد عرفاً مصداق عزاداري باشد و علاوه بر شرع‌پسند‌بودن، عرف‌پسند هم باشد و لذاست كه مي‌گوييم: «عزاداري به شكل متعارف»، چنان‌كه حضرت امام خميني! هم تأكيد مي‌فرمودند: «عزاداري به شيوۀ سنتي».[3]

    127.‌ با توجّه به اینکه پوشیدن لباس مشکی مکروه است، سیاه‌پوشی برای عزای اهل‌بیت(ع) به‌خصوص امام حسین(ع) چه حکمی دارد و از چه زمانی مرسوم شده است؟

    سیاه‌پوشی در عزای اهل‌بیت(ع) مكروه نيست، بلكه مصداق بارز عزاداري است و از افضل اعمال مي‌باشد و از صدر اسلام تا کنون مرسوم بوده است. ائمّۀ طاهرین(ع) نیز با قول و فعل خود، سیا‌ه‌پوشی در عزاداری را تأیید فرموده و خود به آن عمل می‌کرده‌اند.[4]

    128.‌ چرا عزاداري براي حضرات معصومين(ع) به گستردگي عزاداري براي امام حسين(ع) نيست؟

    زيرا حركت عدالت‌خواهانه و ظلم‌ستيزانۀ آن حضرت نيز گسترده بوده است[5] و بدين جهت شخص نبيّ‌مكرم(ص)‌ و همۀ حضرات معصومين(ع)، به اقامۀ عزا براي حضرت سيّدالشّهداء(ع) اهميّت ويژه و خاص داده‌اند؛[6] چرا كه در جريان نهضت آن بزرگوار، تحريك عواطف و تنوير عقول به نحو اَتَمْ و اكمل وجود دارد و شور و شعوري كه در حماسۀ بي‌همتا و تمام‌نشدني كربلا و عاشورا وجود دارد، موجب احياء و تقويت روح عدالت‌خواهي و ظلم‌ستيزي است و به همين دليل، سِرّ بقاء تشيّع و ادامۀ حيات پر بركت آن در اقامۀ عزاداري حسيني است و به همين دليل هم دشمنان تشيّع، هميشه به‌دنبال برچيدن اين برنامۀ عظيم يا كم‌رنگ‌كردن آن يا آميختن آن به خرافات و اباطيل بوده‌اند؛ لكن بحمدالله هيچ‌گاه موفّق نشده‌اند و هيچ‌گاه هم موفّق نخواهند شد.[7] انشاءالله.

    129.‌ آيا عزاداري براي امام حسين(ع) به شكل امروزي را سلسلۀ صفويه به‌‌وجود آورده‌اند؟

    اصل موضوع عزاداري براي حضرت ابا عبدالله الحسين(ع) مسئلۀ تازه پديدآمده و حادثي نيست؛ اوّل كسي كه براي سيّدالشّهداء(ع) عزاداري نموده است خود خداوند تبارك و تعالي است كه براي انبياء عظام الهي عزاي حسين بن علي(ع) را بيان فرموده است و سپس جبرئيل امين[8] و بعد از آنها نبيّ ‌مكرّم اسلام(ص) و سپس ائمّۀ هدي(ع) از هر فرصتي براي برپايي مراسم عزاي سيّدالشّهداء(ع) بهره‌برداري مي‌فرمودند و اين سنّت بزرگ را به شيعيان خود منتقل فرمودند و اين مسائل در روايات مختلف آمده است كه به محلّ آن بايد رجوع كرد.[9] لكن در اينكه در زمان صفويه، به‌واسطۀ تدبير و كوشش علماي بزرگ شيعه و در مرکز حکومت قرار گرفتن عالمانی مانند علامۀ مجلسي) و شيخ بهايي)، معارف شيعي احياء گرديده و عزاداري‌ها به‌صورت رسمي و گسترده در ايران و ساير مناطق برگزار گرديد و شکل عام‌تري پیدا کرد و از اين جهت كار بزرگي انجام گرفته است، جاي ترديد نيست.[10]

    130.‌ آیا همۀ ائمّۀ طاهرین(ع)، بعد از عاشورا برای امام حسین(ع) عزاداری کرده‌اند؟ امام زمان(عج) چطور؟

    اهتمام به عزاداری حضرات معصومین(ع)، از امام چهارم تا امام هشتم(ع) در تاریخ و روایات ثبت شده است،[11] امّا در خصوص امام جواد(ع)، امام هادي(ع) و امام عسکري(ع) باید گفت که اين سه بزرگوار، به‌علّت موقعيّت ويژه، مانند تحت‌نظر بودن امام جواد(ع)، حضور امام هادي و امام عسکري(ع) در حصر شديد و وجود حاکماني چون متوکّل عبّاسي در زمان آنان که حتّي اقدام به تخريب کامل بارگاه حسيني کردند،[12] در کتب تاريخي و سيره، کمتر به عزاداري‌ آنان اشاره شده است و آنان به‌خاطر شرایط، بيشتر از طريق نوّاب و وکلاي خود، با شيعيان در ارتباط بودند؛ با اين حال، برخي از زيارت‌ها و روايات‌هاي نقل شده از آنان دربارۀ امام حسين(ع)، حائز اهميّت است.[13] امام زمان(عج) نیز به عزاداری برای جدّ بزرگوارشان امام حسین(ع) می‌پردازند که مضامین زیارت ناحیۀ مقدّسه،[14] حاکی از آن است و خود، نمونه‌ای از این عزاداری‌هاست.

    131.‌ راه‌هاي صحيح و شرعي عزاداري براي اهلبيت(ع) چه چيزهايي است؟

    راه صحيح و مشروع عزاداري، راهي است كه در آن، افراط و تفريط وجود نداشته باشد، بلكه به شكل متعارف باشد و به تعبير سيّدنا الاستاد حضرت امام خميني!، به شيوۀ «سنّتي» باشد كه از سابق به ما رسيده است.[15]

    132. آيا شهادت امام حسين(ع) و ياران ايشان كه ملاقات خداوند و عروج به سعادت ابدي است، باعث حزن و اندوه ماست يا عامل شادي ما می‌باشد؟

    از ديدگاه عقلي، عروج به سعادت ابدي براي آن حضرات و لقاء حق‌تعالي كه منتهاي مسئلت آنان بوده، موجب شادي و سرور عقل است و ليكن از حيث عواطف و احساسات بشري، موجب حزن و گريه و عزاست و توجّه به هر دو جهتِ عقل و عاطفه، براي همگان به‌خصوص نسل جوان، ضروري است؛ زيرا در پرتو همين عواطف و شعارهاست كه عقل و شعور انسان به تكامل مي‌رسد و عبرت‌ها و درس‌هاي عاشورا در درون آدمي، رسوخ مي‌كند.

    133.‌ آيا كثرت جمعيت در عزاداري امام حسين(ع) مهم است؟ آيا جمعيت زياد نشانۀ عنايت ويژۀ اهل‌بيت(ع) است يا خير؟

    كثرت جمعيّت‌ چون دشمن‌شكن و موجد اُبّهت است، بسيار خوب است؛ بايد همۀ مجالس اهل‌بيت(ع) چنين باشد، لكن اهل‌بيت(ع) به همۀ مجالس، چه كوچك و چه بزرگ، عنايت دارند.

    134.‌ آيا به‌طور کلّي اهل‌سنّت نیز عزاداري مي‌کنند؟ براي امام‌ حسين(ع) چطور؟

    اهل‌سنّت نيز براي بزرگان خود، در طول تاريخ عزاداري کرده‌اند.[16] براي امام حسين(ع) نيز در برخي از مناطق سنّي‌نشين، عزاداري مي‌شود؛[17] گرچه مثل سلفي‌ها و افراطيون، مخالف عزاداري‌هاي عاشورا هستند.

    135.‌ آيا دربارۀ برگزاري يك دهه روضه، سوّم، هفتم، چهلم، روضۀ هفتگي و... براي امام حسين(ع) يا ساير ائمّه(ع) مستنداتي در روايات وجود دارد؟

    دربارۀ تاسوعا و عاشورا و اربعين رواياتي وارد شده است؛[18] لكن بقيۀ موارد، يك امر مرسوم ميان شيعه است و قالبي براي عزاداري و عرض ارادت و توسّل است و از افضل اعمال، عزاداري براي ائمۀ هدي(ع) مخصوصاً حضرت سيّدالشّهداء(ع) است.

    136.‌ مرسوم است دهۀ اوّل محرّم، عزاداري‌ها صورت مي‌گيرد، امّا از ظهر عاشورا خيلي از مراسم‌ها تعطيل مي‌‌شود، حال آنكه عزاي واقعي از روز عاشورا آغاز مي‌گردد، حضرتعالي چه توصيه‌اي به هيئت‌های محترم عزاداري داريد؟

    اصل مهم، زنده بودن عزاداري‌ها و توسّلات به ساحت مقدّس حضرت سيّدالشّهداء(ع) است؛ كه در همۀ اوقات مناسب است و اگر در عصر عاشورا و شب يازدهم با همان شور روز عاشورا باشد، بسيار به‌جاست.

    137.‌ در مراسم‌ها، آيا نماز جماعت اوّل‌وقت مهم‌تر است يا ادامۀ عزاداري امام حسين(ع)؟

    اقامۀ نماز اوّل وقت، به‌خصوص نماز جماعت، از هر عملي، حتّي عزاداري، مهم‌تر و افضل است و نبايد از آن تخلّف شود؛ چنان‌که خود امام حسین(ع) نیز در روز عاشورا و در بحبوحۀ جنگ، نماز را به جماعت اقامه کردند[19] و در زیارت ایشان نیز می‌خوانیم: «أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاة».[20]

    138.‌ چند سالي است بسياري از هيئت‌هاي مذهبي ظهر تاسوعا و عاشورا، به اقامۀ نمازظهر مي‌پردازند و به سيرۀ حضرت سيّدالشّهداء(ع) اقتدا مي‌كنند. از آنجایي كه هنوز برخي هيئت‌ها به اين مهم بي‌توجّه هستند، توصيۀ حضرتعالي در اين رابطه چيست؟

    بايد به اين امر مهم حياتي كه بحمدالله در ميان عزاداران حضرت سيّدالشّهداء(ع) رونق خوبي گرفته، اهميّت بدهند و اين مهم را حتماً رعايت نمايند.

    139.‌ آيا مصاديق گوناگون عزاداري، مانند زنجيرزني و سينه‌زني در شهرها و كشورهای مختلف، مورد تأييد شرع مقدّس مي‌باشد؟

    هرچه مصداق عزاداري به شكل متعارف باشد، مورد تأييد شرع مقدّس است و از افضل اعمال است.

    140.‌ نظر جنابعالی در رابطه با کیفیّت مطلوب نحوۀ برگزاری مجلس عزاداری برای اهل‌بیت(ع) چیست؟

    عزاداری‌های متعارف بهترین ثواب را دارد و شعار شیعه است؛ بلکه علت مبقيۀ تشيع است و باید باشد، ولي بايد متعارف بوده و بدآموزي نداشته باشد و بهانه دست دشمنان شيعه داده نشود.

    141.‌ آيا جلسات عزاداري به شكل كنوني و راه انداختن دسته‌های عزاداري و امثال آن، بدعت در دين رسول الله(ص) نيست؟

    خير، بدعت نيست؛ عزاداري به شكل متعارف و به تعبير مرحوم استاد بزرگوار و عظيم الشّأن ما، حضرت امام! عزاداري به شيوۀ سنّتي، از افضل اعمال و قربات الهي و مورد تأكيد اكيد پيامبر عظيم الشّأن(ص) و حضرات ائمّۀ هدي(ع) مي‌باشد.[21]

    142.‌ با توجّه به اینکه امروزه برخی از مجالس عزاداری، تنها به مدّاحی و سینه‌زنی اختصاص پیدا کرده و کمتر معارف ناب شیعه و درس‌های عاشورا در آن جلسات بیان می‌گردد، نظر حضرتعالی دربارۀ محتوای لازم برای جلسات عزاداری، چیست؟

    زنده ‌نگه‌داشتن جلسات عزاداری و شرکت با سوز و گداز در آن جلسات، موجب استمرار نهضت امام حسین(ع) است و تشیّع را زنده نگه می‌دارد؛ امّا باید دانست که نهضت امام حسین(ع) درس‌های اخلاقی فراوانی نیز دارد و در حالی‌که باید عزاداری کنیم و آثار و برکات این رویداد عظیم را زنده نگه‌داریم، به آن درس‌ها هم باید توجّه و عمل نماییم.

    عاشورا، معلّم اخلاق است و درس‌های اخلاقی آموزنده‌ای نظیر صبر، ایثار، فداکاری و شهادت‌طلبی را به ما می‌آموزد؛ لذا شرکت‌کنندگان در جلسات عزاداری باید از مصائبی که راجع به شهدای گرانقدر کربلا و اسارت آل الله بیان می‌شود، سرمشق‌های اخلاقی بگیرند و در زندگی به آنها عمل کنند تا رستگار شوند.

    بانیان و مجریان این جلسات نیز باید در نظر داشته باشند که عزاداری همراه با معرفت و شناخت، باعث ارتقای معنویّت و اخلاق و تکامل مخاطبان، به‌خصوص نسل جوانان می‌شود و استفاده از سخنرانی خوب برای بیان معارف اسلامی در زمینۀ اعتقادات، احکام و اخلاق لازم است.

    143.‌ نظر شريف حضرتعالي نسبت به ادامۀ حركت دسته‌هاي عزاداري در شب‌هاي محرّم تا نصف شب، همراه با استفاده از طبل و ني چيست؟

    اصل عزاداري خوب است؛ لكن نبايد موجب مزاحمت باشد و استفاده از آلات موسیقی مثل نی هم جایز نیست.

    144.‌ آيا جايز است زنان با حفظ حجاب و پوشيدن چادر و لباس مناسب كه بدن آنها را بپوشاند، به‌دنبال دسته‌هاي سينه‌زني و زنجيرزني حركت كنند؟

    جایز، بلكه خوب است.

    145.‌ در حسينيه‌ها و مساجد بيشتر مناطق، به‌خصوص روستا، مراسم شبيه‌خواني به اعتبار اينكه از سنّت‌هاي قديمي است برگزار مي‌شود كه گاهي اثر مثبتي در نفوس مردم دارد، اين مراسم چه حكمي دارند؟

    اين‌گونه كارها با تنزّه عزاداري و عظمت اهل‌بيت(ع) سازگار نيست.

    146.‌ در ايّام محرّم، زنان به دنبال هيئت‌هاي عزاداري به راه مي‌افتند و بعضاً‌ با حجاب نامناسب و وضع زننده موجب جلب توجّه نامحرمان مي‌شود؛ لذا برخي خواهران در اين ايّام يا به مناسبت‌هاي ديگر، دست به تشكيل جلسات مخصوص خواهران در تكايا و حسينيه‌ها زدند تا خواهران مستقلاً‌ به روضه‌خواني و عزاداري بپردازند و از عوارض منفي حضور آنان در منظر نامحرمان بكاهند، آيا حضرتعالي اين روش را تأييد مي‌فرماييد؟

    چنانچه در عزاداري‌ها، اختلاط زن و مرد نباشد و مراعات حجاب بشود و موجب توجّه نامحرم نگردد، شركت زنان محترمه در عزاداري با مردان مانعي ندارد؛ چنان‌که عزاداري اختصاصي هم خوب است.

    147.‌ بعضي از حسينيه‌ها و مساجد مراسم عزاداري را فقط در مكان خود انجام مي‌دهند و به خيابان‌ها نمي‌روند، با توجه به اينكه عزاي امام حسين(ع) هميشه بايد در جامعه جاري باشد تا تأثير بهتري بگذارد، اگر عذر شرعي مانند شيوع بيماري‌هاي همگاني و نظایر آن در كار نباشد، اين كار چه حكمي دارد؟

    به خيابان‌ها آمدن جايز است، چنان‌که در حسينيه‌ها عزاداري شود جايز است و هرطور صلاح بدانند عمل كنند، اشكال ندارد؛ ولی در مثل تاسوعا و عاشورا، اگر یک جمعیّت دشمن‌شکنی در خیابان‌ها و حسینیه‌ها باشد، خیلی خوب است و مصداق کامل «وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ»[22] است.

    148.‌ چرا براي زنده نگه‌داشتن عاشورا و راه امام حسين(ع) به جلسات سخنراني، همايش و گفتگو، اكتفاء نمي‌شود و روضه، گريه، سياه پوشي و عزاداري برگزار مي‌شود؟

    عزاداري به شورِ ويژه و مخصوصِ خود نياز دارد؛ البته شور همراه با شعور و در چهارچوب شرع. شور و شعور و شرع در عزاي حسيني به هم آميخته است و به همين دليل هم از افضل اعمال و قُربات الهي است. وقتي شاعري در حضور امام صادق(ع) مرثيه‌خواني كرد، حضرتش به وي فرمود: «همان‌طوري كه در مجالس خود با حالت شور و عزا مي‌خوانيد، بخوان.»[23]

    در عزاداری‌ها، باید آخر سخنرانی، ذکر مصیبت باشد و آن نظیر نمک در غذاست و مراعات این امر شعار شیعه است و نباید به فراموشی سپرده شود و نباید تضعیف گردد.

    149.‌ مجالس عزاداری امام حسین(ع) چگونه می‌تواند باعث تهذیب نفس و ارتقای کمالات اخلاقی در انسان شود؟ به‌عبارت دیگر چگونه می‌توانیم ضمن شرکت در عزاداری و گریه کردن و سینه‌زدن، از نظر اخلاقی هم پیشرفت کنیم؟

    راهکار آن، تفکّر و تأمل در روش زندگانی اهل‌بیت(ع) و سرمشق قراردادن سیرۀ آن بزرگواران در زندگی است. مثلاً عزاداران، ضمن شرکت در مجالس عزاداری، بايد توجّه کنند که امام حسین(ع) در روز عاشورا، در آن بحبوحۀ جنگ، نماز جماعت خواندند، پس شیعۀ ايشان هم باید به نماز اهمیّت بدهد. در عزاداری‌ها مي‌فهميم که امام حسین(ع) به‌خاطر دین، همۀ هستي خود، حتّی بچۀ شیرخوار را در راه خدا فدا کردند، پس ما نيز بايد دربارۀ دين، از هيچ کوششي دريغ نکنيم و لااقل در حفظ دین خود و اطرافیان کوشا باشیم. ایثار شهدای کربلا را ببینیم و در رابطه با ديگران، ایثار و گذشت و فداکاری داشته باشیم.

    بنابراين، حتّی در یک شبانه‌روز یا یک جلسۀ عزا، انسان مي‌تواند جدّاً خود را اصلاح کند و با برقراري رابطۀ عاطفي با امام حسين(ع)، از نظر اخلاق و سیروسلوک پیشرفت نماید و خود را مهذّب سازد.

     



    [1]. در روایات بسیاری، حضرات معصومين( بر عزاداري و گريه براي امام حسين(ع) تأکيد فرموده و خود به آن اقدام مي‌کردند. از آن جمله:

    حضرت زهرا(س): امام صادق(ع) به ابابصير فرمودند: «يَا أَبَا بَصِيرٍ إِنَّ فَاطِمَةَ(س) لَتَبْكِيهِ وَ تَشْهَقُ فَتَزْفِرُ جَهَنَّمُ زَفْرَةً ... فَلَا تَسْكُنُ حَتَّى يَسْكُنَ صَوْتُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاء ـ اى ابو بصير! فاطمه(س) بر آن حضرت گريست و زجّه زده و به دنبال آن جهنّم فريادى كشيد و... در عين حال دوزخ ساكت و آرام نمى‏شود مگر صداى فاطمه(س) آرام گردد.» [کامل الزّيارات، ص 82]

    امام سجّاد(ع): امام صادق(ع) در وصف حضرت امام سجّاد(ع) به زراره فرمودند: «وَ كَانَ جَدِّي إِذَا ذَكَرَهُ بَكَى حَتَّی تَمْلَأَ عَيْنَاهُ لِحْيَتَهُ وَ حَتَّى يَبْكِيَ لِبُكَائِهِ رَحْمَةً لَهُ مَنْ رَآهُ ـ جدّم هرگاه امام حسین(ع) را به‌ياد مي‌آورد، آن‌قدر اشک مي‌ريخت که محاسن شريفش پر از اشک مي‌شد و حاضران از گريۀ او به گريه مي‌افتادند.» [کامل الزّيارات، ص 81]  همچنین ر.ک: مثير الاحزان، ص 115؛ تاريخ مدينة دمشق، ج 41، ص 386. E

    F امام باقر(ع): در یکی از مجالس عزا، وقتي کميت شاعر، شعر خود را براي امام باقر(ع) خواند، حضرت گريستند و فرمودند: «يا كُمَيت، لَو كانَ عِندَنا مالٌ لأعطَيناكَ، وَ لكِن لَكَ مَا قَالَ رَسولُ اللَّهِ(ص) لِحَسّانِ بنِ ثابِت: لا زِلتَ مُؤَيّداً بِروحِ القُدُسِ مَا ذَبَبْتَ عَنّا أهلَ البَيتِ ـ اي کميت! اگر سرمايه‌اي داشتيم در پاداش اين شعرت به تو مي‌بخشيديم؛ امّا پاداش تو همان دعايي است که پيامبر(ص) دربارۀ حسّان بن ثابت فرمودند که همواره به روح‌القدس تأييد شده‌ای تا وقتی که از ما اهل‌بيت دفاع می‌کنی.» [مروج الذهب، ج 3، ص 229] همچنين آن حضرت براي عزاداري روز عاشورا خطاب به علقمه فرمودند: «يَا عَلْقَمَةُ وَ انْدُبُوا الْحُسَيْنَ(ع) وَ ابْكُوهُ‏ وَ لْيَأْمُرْ أَحَدُكُمْ مَنْ فِي دَارِهِ بِالْبُكَاءِ عَلَيْهِ وَ لْيُقِمْ عَلَيْهِ فِي دَارِهِ الْمُصِيبَةَ بِإِظْهَارِ الْجَزَعِ وَ الْبُكَاءِ وَ تَلَاقَوْا يَوْمَئِذٍ بِالْبُكَاءِ بَعْضُكُمْ إِلَى بَعْضٍ فِي الْبُيُوتِ وَ حَيْثُ تَلَاقَيْتُمْ وَ لْيُعَزِّ بَعْضُكُمْ بَعْضاً بِمُصَابِ الْحُسَيْنِ(ع) ـ‌ ای علقمه! براى امام حسين(ع)  ندبه و گريه کنید و هر کدام از شما، به كسانى‌كه در خانۀ او هستند، امر نمايد كه براى آن حضرت بگريند و با اظهار جزع و فزع بر آن جناب در خانه‏اش اقامۀ مصيبت نمايد و مواظب باشند هرگاه اهل خانه يك‌ديگر را ملاقات كردند، با گريه باشند و لازم است برخى از آنها بعضى ديگر را نسبت به مصيبت حضرت ابا عبد اللَّه الحسين(ع) تسليت دهند.» [مستدرك الوسائل، ج ‏10، ص 316]

    امام صادق(ع): امام صادق(ع) در جلسۀ عزاداري که براي امام حسين(ع) برپا کرده بودند، به يکي از اصحاب خود به نام اباهارون فرمودند: دربارۀ امام حسين(ع) برايم شعري بخوان. اباهارون براى آن حضرت شعري خواند. حضرت فرمودند: نه، آن طور كه در جمع خودتان مى‏خوانى و به همان نحو كه در كنار قبر آن حضرت (حضرت امام حسين(ع)) مرثيه مى‏خوانى، بخوان. ابو هارون مى‏گويد: پس شعر ذيل را [که از سيّد حميري است] براى آن حضرت خواندم:

    «امْرُرْ عَلَی جَدَثِ الْحُسَيْنِ                          فَقُلْ لِأَعْظُمِهِ الزَّكِيَّةِ»

             (بر سر قبر امام حسين(ع) مرور كن و به استخوان‌هاى پاك و پاكيزه‏اش بگو)          E

    F «فَلَمَّا بَكَى، أَمْسَكْتُ أَنَا، فَقَالَ: مُرَّ فَمَرَرْتُ، قَالَ ثُمَّ قَالَ: زِدْنِي، زِدْنِي. قَالَ فَأَنْشَدْتُهُ:

    يَا مَرْيَمُ قُومِي فَانْدُبِي مَوْلَاكِ                       وَ عَلَى الْحُسَيْنِ فَأَسْعِدِي بِبُكَاكِ

    قَالَ فَبَكَى وَ تَهَايَجَ النِّسَاءُ قَالَ فَلَمَّا أَنْ سَكَتْنَ قَالَ لِي يَا بَا هَارُونَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ(ع) فَأَبْكَى عَشَرَةً فَلَهُ الْجَنَّةُ ثُمَّ جَعَلَ يَنْقُصُ وَاحِداً وَاحِداً حَتَّى بَلَغَ الْوَاحِدَ- فَقَالَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ فَأَبْكَى وَاحِداً فَلَهُ الْجَنَّةُ ثُمَّ قَالَ مَنْ ذَكَرَهُ فَبَكَى فَلَهُ الْجَنَّةُ ـ ابوهارون مى‏گويد: وقتى حضرت گريستند، من خوددارى كرده و خواندن را متوقّف نمودم؛ پس حضرت فرمودند: مابقى اشعار را بگو. وقتى مابقى اشعار را گفتم‏، فرمودند: بيشتر برايم بخوان، بيشتر برايم بخوان. ابو هارون مى‏گويد: پس اين بيت را خواندم:

    (اى مريم بايست و بر سروَر خود ندبه و زارى نما، زارى كن بر حضرت حسين(ع) و با اين زارى و گريۀ خود، او را نصرت و يارى نما)

    ابو هارون مى‏گويد: پس از خواندن اين بيت، حضرت گريستند و زنان پشت پرده نيز شيون و زارى كردند. وى مى‏گويد: وقتى بانوان آرام گرفتند، حضرت به من فرمودند: اى ابا هارون! كسى كه در مرثيه حضرت امام حسين(ع) شعر بخواند و ده نفر را بگرياند بهشت براى او است سپس حضرت نفرات گريه‏كنندگان را يكى‌يكى كاهش داده تا به «يک نفر» رسيدند و فرمودند: كسى كه در رثاء حضرت حسين(ع) شعر خوانده و يك نفر را بگرياند، بهشت براى اوست. سپس فرمودند: كسى‌كه ياد امام حسين(ع) نموده و براى آن حضرت بگريد، بهشت براى او است.» [کامل الزّيارات، ص 105 و 106]

    همچنين آن حضرت مي‌فرمودند: «كُلُّ الْجَزَعِ وَ الْبُكَاءِ مَكْرُوهٌ سِوَى الْجَزَعِ‏ وَ الْبُكَاءِ عَلَى‏ الْحُسَيْنِ‏(عَلَيْهِ السَّلَامُ) ـ هرگريه و ناله‌اي ناپسند است به‌جز گريه و شيون براي امام حسين(ع).» [امالي الطوسي، ص 162] خودشان نیز در روز عاشورا، به‌شدّت گریه و عزداری می‌کردند: «دَخَلْتُ عَلَى مَوْلَايَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(ع) يَوْمَ عَاشُورَاءَ وَ هُوَ مُتَغَيِّرُ اللَّوْنِ وَ دُمُوعُهُ تَنْحَدِرُ عَلَى خَدَّيْهِ كَاللُّؤْلُؤِ»[بحار الأنوار، ج 98، ص 309]

    امام رضا(ع): دعبل خزاعي نقل مي‌کند: «دَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ        E         F عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا(ع) فِي مِثْلِ هَذِهِ الْأَيَّامِ فَرَأَيْتُهُ جَالِساً جِلْسَةَ الْحَزِينِ‏ الْكَئِيبِ وَ أَصْحَابُهُ مِنْ حَوْلِهِ ... ثُمَّ إِنَّهُ(ع) نَهَضَ وَ ضَرَبَ سِتْراً بَيْنَنَا وَ بَيْنَ حُرَمِهِ وَ أَجْلَسَ أَهْلَ بَيْتِهِ مِنْ وَرَاءِ السِّتْرِ لِيَبْكُوا عَلَى مُصَابِ جَدِّهِمُ الْحُسَيْنِ(ع) ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَيَّ وَ قَالَ لِي يَا دِعْبِلُ ارْثِ الْحُسَيْنَ فَأَنْتَ نَاصِرُنَا وَ مَادِحُنَا مَا دُمْتَ حَيّاً فَلَا تُقَصِّرْ عَنْ نَصْرِنَا مَا اسْتَطَعْتَ قَالَ دِعْبِلٌ فَاسْتَعْبَرْتُ وَ سَالَتْ عَبْرَتِي وَ أَنْشَأْتُ أَقُولُ:‏

    أَ فَاطِمُ لَوْ خِلْتِ الْحُسَيْنَ مُجَدَّلًا                   وَ قَدْ مَاتَ عَطْشَاناً بِشَطِّ فُرَات...»

    در چنين ايّامى خدمت سيّد و مولاى خود على بن موسى الرضا(ع) رسيدم، ديدم اندوهناك و غمگين نشسته و اصحابش گرد اويند، ...سپس برخاست، پرده ميان ما و زنان حرم كشيد و خانواده خود را پس پرده نشانيد تا در مصيبت جدّشان حسين(ع) گريه كنند. سپس به من رو كرد و فرمود: اى دعبل، براى حسين(ع) نوحه‏سرائى كن، تو تا زنده هستى يار و مدّاح ما باش و تا توانى از يارى ما كوتاهى مكن، دعبل گويد: اشكم روان شد و سرودم:

    «أَ فَاطِمُ لَوْ خِلْتِ الْحُسَيْنَ مُجَدَّلًا                                 وَ قَدْ مَاتَ عَطْشَاناً بِشَطِّ فُرَات»

    (اى فاطمه آيا ديدى آغشته به خون فرزند، بر شط فرات عطشان، او را به ستم كشتند؟) [بحار الأنوار، ج 45، ص 207]

    امام رضا(ع) خطاب به ابن شبيب فرمودند: «يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ‏ءٍ فَابْكِ‏ لِلْحُسَيْنِ‏ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(» اى پسرشبيب! اگر مي‌خواهى بر چيزي گريه کني، بر حسين بن علىّ ابن ابي طالب( گريه كن‏ [عيون اخبار الرّضا(ع)، ج 1، ص 299] همچنين آن حضرت فرمودند: «مَنْ‏ تَذَكَّرَ مُصَابَنَا وَ بَكَى لِمَا ارْتُكِبَ مِنَّا كَانَ مَعَنَا فِي دَرَجَتِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مَنْ ذُكِّرَ بِمُصَابِنَا فَبَكَى وَ أَبْكَى لَمْ تَبْكِ عَيْنُهُ يَوْمَ تَبْكِي الْعُيُونُ وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً يُحْيَا فِيهِ أَمْرُنَا لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوب ـ هركس مصيبت‌هاى ما را به‌ياد آورد و براي ظلم‌هايي که به ما شده، بگريد يا ديگران را بگرياند، در قيامت با ما خواهد بود و کسي‌که براي مصائب ما گريان شود، در روزى كه تمام چشم‌ها E F گريان است، چشمش گريان نخواهد بود و هر كس در مجلسى بنشيند و در آنجا امر ما را زنده كند، قلبش در روزى كه قلب‌ها مي‌ميرد، نخواهد مرد.‏‏» [امالي الصّدوق، ص 73] و نيز فرمودند: «فَعَلَی مِثْلِ الْحُسَيْنِ فَلْيَبْكِ‏ الْبَاكُون ـ بر مانند امام حسين(ع)، گريه‌کنندگان بايد بگريند.‏» [امالي الصّدوق، ص 128]

    خود امام حسين(ع) فرمودند: «أَنَا قَتِيلُ‏ الْعَبْرَةِ لَا يَذْكُرُنِي‏ مُؤْمِنٌ‏ إِلَّا اسْتَعْبَر ـ‌ من كشتۀ اشکم، هيچ مؤمنى مرا ياد نمى‏كند مگر آنكه با ياد من، گریه می‌کند.» [امالي الصّدوق، ص 137]

    [2]. ر.ک: کامل الزّيارات، ص 100 تا 106؛ بحار الأنوار، ج 44، ص 273 تا 296.

    [3]. صحيفه امام، ج ‏17، ص 498: «... آن روضه‏هاى سنّتى را سر جاى خودش نگه داريد.»

    [4]. پس از شهادت اميرالمؤمنين(ع)، امام مجتبي(ع) با لباس سياه ميان مردم حاضر شدند و براي آنان خطبه خواندند. [شرح نهج‌البلاغه، ج 16، ص 22] وقتي امّ‌سلمه از خبر شهادت امام حسين(ع) آگاه گرديد، لباس سياه پوشيد و خيمۀ سياهي براي عزاداري آن حضرت در کنار قبر پيامبر اکرم(ص) برپا نمود. [عيون الأخبار و فنون الآثار، ص 109]    E

    Fهنگامي که اسراء در شام حضور داشتند و يزيد براي ظاهرسازي اجازۀ عزاداري به اهل‌بيت(ع) داد، همۀ اسيران براي امام حسين(ع) سياه پوشيدند و مجالس عزاداري و نوحه برپا کردند: «...وَ لَمْ تَبْقَ هَاشِمِيَّةٌ وَ لَا قُرَشِيَّةٌ إِلَّا وَ لَبِسَتِ‏ السَّوَادَ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ نَدَبُوهُ عَلَى مَا نُقِلَ سَبْعَةَ أَيَّام.‏» [بحار الأنوار، ج 45، ص 196]

    همچنين در روايت آمده است: «لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) لَبِسْنَ نِسَاءَ بَنِي‏ هَاشِمٍ‏ السَّوَادَ وَ الْمُسُوحَ وَ كُنَّ لَا يَشْتَكِينَ مِنْ حَرٍّ وَ لَا بَرْدٍ وَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) يَعْمَلُ لَهُنَّ الطَّعَامَ لِلْمَأْتَم‏ ـ وقتى حسين بن على(ع) كشته شد زنان بنى هاشم لباس مشكى پوشيدند. از گرما و سرما شكايتى نداشتند. حضرت على بن الحسين(ع) به علت اينكه آنان ماتم زده بودند، براى ايشان غذا درست مي‌كرد.» [المحاسن، ج 2، ص 420]

    [5]. امام مجتبي(ع) دربارۀ عظمت وقايع عاشورا در برابر مسموميّت و شهادت خود، خطاب به امام حسين(ع) فرمودند: «لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّه ـ ای اباعبدالله! هیچ روز تلخی، مانند روز شهادت تو نیست.» [امالي الصّدوق، ص 116]

    [6]. ر.ک: کامل الزّيارات، ص 70  و 81  و 82  و 104؛ الخصال، ج 2، ص 518؛ اللهوف، ص 209؛ رجال الکشي، ص 289، امالي الصّدوق، ص 128؛ بحار الأنوار، ج 45، ص 207؛ ج 98، ص 320.

    [7]. براي تکميل بحث، اشاره به اين روايت از امام صادق(ع) نيز خالي از لطف نيست که راوي از حضرت پرسيد: چرا روز عاشورا روز مصيبت و غم و اندوه و گريۀ شديد است، ولى روز رحلت پيامبر معظّم اسلام(ص) و روز شهادت حضرت زهراى اطهر(س) و روز شهادت امير المؤمنين(ع) و روز شهادت امام حسن(ع) اين‌گونه شديد نيست!؟ حضرت فرمودند: «إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ(ع) أَعْظَمُ مُصِيبَةً مِنْ جَمِيعِ سَائِرِ الْأَيَّامِ وَ ذَلِكَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكِسَاءِ الَّذِي كَانُوا أَكْرَمَ الْخَلْقِ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى كَانُوا خَمْسَةً فَلَمَّا مَضَى عَنْهُمُ النَّبِيُّ(ص) بَقِيَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ( فَكَانَ فِيهِمْ لِلنَّاسِ عَزَاءٌ وَ سَلْوَةٌ فَلَمَّا مَضَتْ فَاطِمَةُ(س) كَانَ فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ لِلنَّاسِ عَزَاءٌ وَ سَلْوَةٌ فَلَمَّا مَضَى مِنْهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) كَانَ لِلنَّاسِ فِي الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ عَزَاءٌ وَ سَلْوَةٌ فَلَمَّا مَضَى الْحَسَنُ(ع) كَانَ لِلنَّاسِ فِي الْحُسَيْنِ(ع) عَزَاءٌ وَ سَلْوَةٌ فَلَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ(ع) لَمْ يَكُنْ بَقِيَ مِنْ أَهْلِ الْكِسَاءِ أَحَدٌ لِلنَّاسِ فِيهِ بَعْدَهُ عَزَاءٌ وَ سَلْوَةٌ فَكَانَ ذَهَابُهُ كَذَهَابِ جَمِيعِهِمْ كَمَا كَانَ بَقَاؤُهُ كَبَقَاءِ جَمِيعِهِمْ فَلِذَلِكَ صَارَ يَوْمُهُ أَعْظَمَ مُصِيبَةً ـ روز شهادت و مصيبت امام حسين(ع) از ساير روزها بزرگ‌تر است؛ زيرا اصحاب كساء كه گرامى‏ترين خلق خدا به‌شمار مي‌رفتند پنج نفر بودند. هنگامى كه پيامبر اکرم(ص) از ميان ايشان رفت، حضرت امير با فاطمه زهراء و حسن و حسين( باقى ماندند. دل مردم از ديدن ايشان تسلى و تسكين پيدا مي‌كرد. موقعى كه حضرت زهراء(س)  راE Fشهيد كردند قلب مردم به وسيله ديدار حضرت امير و حسن و حسين( تسلى مى‏يافت. وقتى حضرت امير(ع) را شهيد نمودند، دل مردم به ديدن حضرت حسنين(ع) خوش بود. موقعى كه امام حسن(ع) را شهيد كردند، چشم مردم به حضرت امام حسين(ع) باز مي‌شد؛ امّا هنگامى كه امام حسين(ع) را شهيد نمودند، كسى از اصحاب كساء باقى نمانده بود كه مردم به وى دل‏خوش كنند. پس شهيد شدن امام حسين(ع) مثل اين بود كه عموم اصحاب كساء( شهيد شده باشند، همچنان كه باقى بودن آن حضرت نظير اين بود كه جميع ايشان باقى باشند. بدين لحاظ است كه مصيبت روز عاشورا از مصيبت كلّيۀ روزها بزرگ‌تر است.» [علل الشّرائع، ج 1، ص 225]

    [8]. خداوند متعال و جبرئيل، براي برخي از انبياء عظام(، واقعۀ کربلا و شهادت امام حسين(ع) را شرح داده‌‌اند و آنان بر آن حضرت گريسته و بر دشمنان ايشان، لعن کرده‌اند. در ذيل به برخي از آنها اشاره مي‌شود:

    حضرت آدم(ع): بحار الأنوار، ج 44، ص 242 و 245؛ حضرت نوح(ع): نوادر المعجزات، ص 163؛ الدرّ النظيم، ص 764؛ بحار الأنوار، ج 44، ص 243؛ حضرت ابراهيم(ع): کامل الزّيارات، ص 67؛ الخصال، ج 1، ص 59؛ بحار الأنوار، ج 44، ص 243؛ حضرت اسماعيل(ع): کامل الزّيارات، ص 64؛ علل الشرائع، ج‏1، ص 78؛ حضرت خضر(ع): الدر النظيم، ص 540؛ حضرت موسي(ع): بحار الأنوار، ج 44، E F ص 244؛ حضرت داوود(ع): كامل الزّيارات، ص 67؛ حضرت سليمان(ع): البرهان في تفسير القرآن، ج ‏4، ص 659؛ بحار الأنوار، ج 44، ص 244؛ حضرت زکريا(ع): کمال الدين، ج 2، ص 461؛ حضرت عيسي(ع): الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 919؛ بحار الأنوار، ج 44، ص 244.

    [9]. پيامبر اکرم(ص) و ساير حضرات معصومين( در موقعيّت‌هاي مختلف، به جريان شهادت امام حسين(ع) اشاره فرموده و به‌خاطر اين مصيبت عظيم، گريسته و عزاداری کرده‌‌اند. برای آگاهی از عزاداری و گریۀ اصحاب کساء(، ر.ک: پيامبر اکرم(ص): الإرشاد، ج ‏2، ص 131؛ إعلام الوری، ج ‏1، ص 428؛ ذخائر العقبى، ص 147؛ الطبقات الكبری، ج ‏10، ص 423 تا 431؛ مقتل الحسين(ع) (الخوارزمي)، ج ‏1،  ص 231 تا 235؛ تاريخ مدينة دمشق، ج ‏14، ص 187 تا 198؛ اميرالمؤمنين(ع): أمالي الصّدوق، ص 597؛ الفضائل، ص 141؛ بحار الأنوار، ج 41، ص 295؛ تاريخ مدينة دمشق، ج ‏14، ص 187؛ حضرت زهرا(س): کامل الزّيارات، ص 57 و 82؛ بحار الأنوار، ج ‏44، ص 264 و 293؛ امام مجتبي(ع): مناقب آل ابي طالب، ج ‏4، ص 86. پس از واقعۀ شهادت امام حسين(ع) نیز، حضرت زينب(س) اوّلين عزادار آن حضرت است. ايشان هنگام گذر از قتلگاه روضه‌خواني کردند که در اثر آن، دوست و دشمن، به گريه افتادند. [أنساب الأشراف، ج ‏3، ص 206؛ تاريخ الطبري، ج 4، ص 348]

    [10]. البته پیش از صفویه نیز حکومت‌های شیعی در ایران، به احیای عزادارای می‌پرداختند. مثلاً در اواسط قرن چهارم (352 قمري) در حکومت آل بويه، عزاداري‌ها علني و سراسري شد و روز عاشورا، تعطيلي رسمي کشور گرديد. در روز عاشورا، بازارها تعطيل شدند و مردم به سوگواري براي شهادت ابا عبدالله الحسين(ع) نشستند. [تاريخ الطبري، ج ‏11، ص 397؛ الکامل في التاريخ، ج 8، ص 549؛  المنتظم، ج 14، ص 150؛ البداية و النهايه، ج 11، ص 276]

    [11]. امام سجّاد(ع): کامل الزّيارات، ص 107؛ مثير الاحزان، ص 115؛ امام باقر(ع): مروج الذّهب، ج 3، ص 299؛ امام صادق(ع): كامل الزّيارات، ص 105 و 108؛ رجال الكشي، ج‏2، ص 574؛ امام کاظم(ع): امالي الصّدوق، ص 128؛ امام رضا(ع): امالي الصّدوق، ص 128؛ بحار الأنوار، ج 45، ص 207.

    [12]. ر.ک: الکامل فی التاريخ، ج 7، ص 55؛ تاريخ الطبري، ج 9، ص 185؛ البداية و النهاية، ج 10، ص 347.

    [13]. روايت معروف امام جواد(ع) از قول پدرانش دربارۀ امام حسين(ع) به‌عنوان «مِصْبَاحُ هُدًی وَ سَفِينَةُ نَجَاةٍ» [عيون اخبار الرّضا(ع)، ج 1، ص 59]؛ فرستادن نايب براي زيارت کربلا، توسّط امام هادي(ع) جهت استشفاء و زيارت امام حسين(ع)، باوجود خفقان شديد [الکافي، ج 4، ص 567]؛ مقدّم دانستن زيارت امام حسين(ع) توسّط امام هادي(ع) [الكافي، ج‏4 ، ص 584]؛ تأکيد امام عسکري(ع) بر زيارت اربعين [تهذيب الأحكام، ج‏6، ص 52] و صدور دعاي روز سوّم شعبان به مناسبت ميلاد امام حسين(ع) [مصباح المتهجّد، ج 2، ص 826].

    [14]. ر.ک: المزار الکبير، ص 501.

    [15]. صحيفه امام، ج ‏15، ص 331 و330: «... بايد ما محرّم و صفر را زنده نگه داريم به ذكر مصائب اهل‌بيت( كه با ذكر مصائب اهل‌بيت( زنده مانده است اين مذهب تا حالا؛ با همان وضع سنّتى، با همان وضع مرثيه‌سرايى و روضه‏خوانى.... ما بايد حافظ اين سنّت‌هاى اسلامى، حافظ اين دستجات مبارك اسلامى كه در عاشورا، در محرّم و صفر، در مواقع مقتضى به راه مى‏افتند، [باشيم؛] ... و گويندگان پس از اينكه مسائل روز را گفتند، روضه را همان‌طور كه سابق مى‏خواندند و مرثيه را همان‌طور كه سابق مى‏خواندند، بخوانند و مردم را مهيّا كنند براى فداكارى.»

    [16]. عزاداری برای عثمان(متوفّی 35 ق)[تاريخ الطبری، ج 4، ص 562؛ المنتظم، ج ‏5، ص 77؛ البداية و النهاية، ج 7، ص 227و229؛ ]؛ عزاداري براي جويني(متوفّي 478 ق) [المنتظم، ج ‏16، ص 247؛ سير اعلام النبلاء، ج 18، ص 476]؛ عزاداري براي احمد بن سلطان ملك شاه( متوفّي 481 ق) [البداية و النهاية، ج ‏12، ص 135] ؛ عزاداري براي المسترشد عباسى (متوفّي 529) [تاريخ الاسلام، ج 36، ص 52] عزاداري براي ابن‌جوزي(متوفّي 597 ق) [سير اعلام النبلاء، ج 21، ص 380]؛ عزاداري براي ابن‌تيميّه (متوفّي 728 ق) [البداية و النهاية، ج ‏14، ص 136] و...

    [17]. عزاداري براي امام حسين(ع) در سيرۀ بزرگان از اهل‌سنّت نيز مشاهده مي‌شود، چنان‌که نقل شده است در يك روز عاشورا، از سبط بن جوزي خواستند که به منبر برود و دربارۀ شهادت امام حسين(ع) سخن بگويد. او با اينکه سخنور توانايي بود، وقتي به منبر رفت، ساکت ماند و نتوانست در مصیبت و مرثیۀ امام حسین(ع) صحبت كند؛ سپس در عزاي آن حضرت به‌شدّت و بلند گريست و در حالت گريه، این شعر را خواند:

    ويل لمن شفعاؤه خصماؤه          و الصور في نشر الخلائق ينفخ‏

    لا بد أن ترد القيامة فاطم           و قميصها بدم الحسين ملطخ‏

    پس از آن، از منبر پایین آمد. [البداية و النهاية، ج 13، ص 194 و 195]

    [18]. روز تاسوعا(روز نهم محرّم): امام صادق(ع) دربارۀ روز تاسوعا فرمودند: «تَاسُوعَاءُ يَوْمٌ حُوصِرَ فِيهِ الْحُسَيْنُ(ع) وَ أَصْحَابُهُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ بِكَرْبَلَاءَ وَ اجْتَمَعَ عَلَيْهِ خَيْلُ أَهْلِ الشَّامِ وَ أَنَاخُوا عَلَيْهِ‏ وَ فَرِحَ ابْنُ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ بِتَوَافُرِ الْخَيْلِ وَ كَثْرَتِهَا وَ اسْتَضْعَفُوا فِيهِ الْحُسَيْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ أَصْحَابَهُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ أَيْقَنُوا أَنْ لَا يَأْتِيَ الْحُسَيْنَ(ع) نَاصِرٌ وَ لَا يُمِدَّهُ أَهْلُ الْعِرَاقِ بِأَبِي الْمُسْتَضْعَفُ الْغَرِيبُ ـ تاسوعا روزى است كه امام حسين(ع) و يارانش در كربلا محاصره شدند و اهل شام در اطراف آنان اجتماع نمودند. ابن مرجانه و ابن سعد از كثرت لشكر خود خوشحال شدند و امام حسين(ع) و ياران او را در آن روز ضعيف شمردند يقين كردند كه براى حسين(ع) ياورى نخواهد آمد و اهل عراق آن حضرت را امداد نخواهند كرد. پدرم فداى آن حسينى كه ضعيف شمرده شد و غريب بود.» [الکافي، ج 4، ص 147]

    روز عاشورا: زيارت عاشورا از جمله زيارت‌هاي مؤکّد در اين روز است و امام باقر(ع) دربارۀ عزاداري اين روز براي کساني که امکان زيارت امام حسين(ع) از نزديک را ندارند، فرمودند: «... ثُمَّ لْيَنْدُبِ الْحُسَيْنَ(ع) وَ يَبْكِيهِ وَ يَأْمُرُ مَنْ فِي دَارِهِ بِالْبُكَاءِ عَلَيْهِ وَ يُقِيمُ فِي دَارِهِ مُصِيبَتَهُ بِإِظْهَارِ الْجَزَعِ عَلَيْهِ وَ يَتَلَاقَوْنَ بِالْبُكَاءِ بَعْضُهُمْ بَعْضاً فِي الْبُيُوتِ وَ لْيُعَزِّ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِمُصَابِ الْحُسَيْنِ(ع)‏... ـ براى امام حسين(ع) ندبه و گريه نموده و به كسانى كه در خانه مى‏باشند نيز امر نمايد كه براى آن حضرت بگريند و با اظهار جزع و فزع بر آن حضرت، در خانه‏اش اقامه مصيبت نمايد و هرگاه اهل خانه يكديگر را ملاقات كردند با گريه باشند و لازم است برخى از آنها بعضى ديگر را نسبت به مصيبت حضرت ابا عبد اللّه الحسين(ع) تسليت دهند.» [کامل الزّيارات، ص 175. همچنين ر.ک: علل الشّرائع، ج 1، ص 265؛ مسار الشيعه، ص 44]؛ امام رضا(ع) E F نيز مي‌فرمايند: «مَنْ كَانَ يَوْمُ عَاشُورَاءَ يَوْمَ مُصِيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُكَائِهِ جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَوْمَ فَرَحِهِ وَ سُرُورِهِ ـ هركه روز عاشورا را روز مصيبت و اندوه و گريه قرار دهد، خداوند متعال روز قيامت را براى وى روز شادى و سرور قرار خواهد داد.»[امالي الصّدوق، ص 129]

     روز اربعين: براي اين روز زيارت خاصّي وارد شده است که امام حسن عسکري(ع) خواندن آن را از علائم مؤمن برشمرده و فرمودند: «عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْإِحْدَى وَ الْخَمْسِينَ وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ وَ التَّخَتُّمُ فِي الْيَمِينِ وَ تَعْفِيرُ الْجَبِينِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم‏ ـ علامت‌هاى مؤمن پنج چيز است: پنجاه و يك ركعت نماز، زيارت اربعين، انگشتر كردن در دست راست، پيشانى بر خاك نهادن و بلند گفتن «بسم اللّه» در نماز.» [کتاب المزار، ص 53]

    البته براي مطلق عزاداري در ماه محرّم به‌خصوص دهۀ اوّل، از امام رضا(ع) نقل شده است که فرمودند: «إِنَّ الْمُحَرَّمَ شَهْرٌ كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ يُحَرِّمُونَ فِيهِ الْقِتَالَ فَاسْتُحِلَّتْ فِيهِ دِمَاؤُنَا وَ هُتِكَ فِيهِ حُرْمَتُنَا وَ سُبِيَ فِيهِ ذَرَارِيُّنَا وَ نِسَاؤُنَا وَ أُضْرِمَتِ النِّيرَانُ فِي مَضَارِبِنَا وَ انْتُهِبَ مَا فِيهَا مِنْ ثَقَلِنَا وَ لَمْ تُرْعَ لِرَسُولِ اللَّهِ حُرْمَةٌ فِي أَمْرِنَا إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا بِأَرْضِ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ وَ أَوْرَثَتْنَا الْكَرْبَ وَ الْبَلَاءَ إِلَى يَوْمِ الِانْقِضَاءِ فَعَلَى مِثْلِ الْحُسَيْنِ فَلْيَبْكِ الْبَاكُونَ فَإِنَّ الْبُكَاءَ يَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ ثُمَّ قَالَ(ع) كَانَ أَبِي(ع) إِذَا دَخَلَ‏ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ‏ لَا يُرَى‏ ضَاحِكاً وَ كَانَتِ الْكِئَابَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتَّى يَمْضِيَ مِنْهُ عَشَرَةُ أَيَّامٍ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْعَاشِرِ كَانَ ذَلِكَ الْيَوْمُ يَوْمَ مُصِيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُكَائِهِ وَ يَقُولُ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي قُتِلَ فِيهِ الْحُسَيْنُ(ع) ـ محرّم ماهى بود كه اهل جاهليّت نبرد را در آن حرام مى‏دانستند، ولي خون ما را در آن حلال شمردند و حرمت ما را هتك كردند و کودکان و زنان ما را اسير كردند و آتش به‌خيمه‏هاى ما زدند و آنچه داشتند، چپاول كردند و حرمت ما را رعايت نكردند. روز شهادت حسين(ع) چشم ما را ريش كرد و اشك ما را روان ساخت و عزيز ما را در زمين كربلا خوار كرد و گرفتارى و بلا به‌ما دچار E F ساخت. تا روز قيامت بر مانند حسين(ع) بايد گريست اين گريه گناهان بزرگ را محو مي‌کند. سپس فرمود: پدرم را شيوه اين بود كه چون محرم مي‌شد، خنده نداشت و اندوه بر او غالب بود تا روز دهم؛ روز دهم روز مصيبت و حزن و گريه‏اش بود و مي‌فرمود در اين روز حسين(ع) كشته شد.»[امالي الصّدوق، ص 128]

    [19]. بحار الأنوار، ج 45، ص 21؛ مقتل الحسين(ع)(الخوارزمي)، ج ‏2، ص 20.

    [20]. الکافی، ج 4، ص 574: «شهادت می‌دهم که تو نماز را اقامه و برپا کردی.»

    [21]. بحار الأنوار، ج 44، ص 282 تا 285؛ ج 45، ص 257.

    [22]. حج، 32: «و هر كس شعائر خدا را بزرگ دارد، در حقيقت، اين كار نشانۀ پاكى دل‌هاست.»

    [23]. کامل الزّيارات، ص 104 و 105: «يَا أَبَا هَارُونَ أَنْشِدْنِي فِي الْحُسَيْنِ(ع). قَالَ فَأَنْشَدْتُهُ فَبَكَى، فَقَالَ أَنْشِدْنِي كَمَا تُنْشِدُونَ يَعْنِي بِالرَّقَّةِ ـ اى ابا هارون آيا شعرى در مصيبت امام حسين(ع) برايم مى‏خوانى؟ اباهارون مى‏گويد: پس براى آن حضرت شعرى خواندم و آن حضرت گريستند. سپس فرمودند: همان‌طورى كه پيش خود شعر و مرثيه مى‏خوانيد برايم بخوان؛ يعنى با رقّت و شور.»

    چاپ
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365